بسم الله الرحمن الرحيم پيروزي نهايي حق بر باطل فقط با ظهور يار
| ||
[ شنبه 26 فروردين 1391
] [ 20:2 ] [ علی امیری ]
[ ریختن شراب روی یک زن فلسطینی توسط یک پسر اسرائیلی
نمي دونم اون كسي كه گفت ما به مردم اسرائيل هيچ مشكلي نداريم اين عكس و 1000 تا عكس مثل اينو نديده بود يا نميخواست ببينه ؟؟؟اين محترمانه ترين برخورد از اين دست بود كه قابل نمايش بود وگنه بقيه توهين ها رو نه ميشه نوشت نه ميشه عكسشو گذاشت .خودتون قضاوت كنين كه ما بايد با اين مردم مشكل داشته باشيم يا نه؟؟ [ شنبه 26 فروردين 1391
] [ 19:52 ] [ علی امیری ]
[ دلایل نقلی بر ولایت فقیه
به عنوان مقدّمه، توجّه به یك نكته مهم درباره مفاهیم و آموزه هاى قرآنى، بسیار مفید و راه گشاست و آن، این كه، با توجّه به مسئله خاتمیّت و این كه قرآن كتاب هدایت تمامى عصرها و نسل هاست، روش عمومى قرآن در پرداختن به موضوعات گوناگون، ارائه ى رؤوس كلّى برنامه ها و سرفصل ها مى باشد. قرآن، غالباً، وارد جزئیات و خصوصیات ریز مسائل نمى شود، مگر آن كه در آن مسئله ى جزئى و شخصى خصوصیّتى نهفته باشد; مثل حرمت ازدواج با همسران پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله)كه ویژگى خاصى دارد. روش قرآن ارائه برنامه هاى كلّى است، تا مسلمانان با تأمّل و تدبّر در آیات قرآن و در كنار هم چیدن آیات مختلف، به عنوان ثقل اكبر، بخش هایى از قرآن را مفسّر و توضیح بخش هاى دیگر قرار دهند و با مراجعه به اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام)و تفسیرى كه ایشان از قرآن ارائه مى دهند، به عنوان ثقل اصغر، نظر قرآن را در هر موضوعى به دست آورند و با راه نمایى او، در ابعاد گوناگون جامعه، به حركت و تلاش بپردازند و از حیرت و ضلالت برهند.
با توجّه به این مقدّمه، مى گوییم: اگر مقصودمان از ولایت فقیه در قرآن، آن باشد كه قرآن، در آیه اى از آیات، صریحاً به موضوع ولایت فقیه پرداخته و از آن نامى به میان آورده باشد، بى تردید، پاسخ منفى است و تا كنون هیچ اندیشمند نیز چنین ادّعایى نداشته است و نمى تواند داشته باشد كه در قرآن آیه یا آیاتى به موضوع ولایت فقیه اختصاص یافته است; چنان كه قرآن كریم، صریحاً ولایت امام على(علیه السلام) و دیگر امامان معصوم(علیهم السلام) را عنوان ننموده است و نامى از ایشان در قرآن مشاهده نمى شود. قرآن در مورد بسیارى از احكام و مقرّرات مسلّم مربوط به مسائل عبادى، اقتصادى و سیاسى، با ارائه ى برنامه هاى كلّى، از آنها عبور مى نماید.
امّا اگر مقصود و هدفمان از ولایت فقیه در قرآن، برنامه هاى كلّى و سرفصل هاى اساسىِ قرآن كریم در رابطه با حاكمیّت سیاسى و ولایت و زمام دارى و شرایط والى و امام مسلمانان باشد، البتّه پاسخ مثبت است. توجّه به ویژگى هاى قرآن كریم در ره یابى به پاسخ مورد نظر راه گشاست چنان كه رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) فرمود:
با توجّه به این شأن و منزلت قرآن در جامعه ى انسانى، آیا این سخن پذیرفتنى است كه جامعه در عصر غیبت امام معصوم (عج) دچار حیرت و سرگردانىِ سیاسى باشد و در میان انبوه اندیشه ها و نظرات متناقض، حیران و مبهوت، سردرگم باشد و قرآن كریم كه كتاب راه نمایى و هدایت فرد در جامعه است، او را به حال خود واگذارد و از او دست گیرى ننماید؟ آیا مى توان قرآن را فاقد اندیشه ى سیاسى ارزیابى نمود و آن را نسبت به مسئله ى ولایت، كه اساسى ترین مقوله در عرصه ى حیات اجتماعى انسان است و سعادت و شقاوت جامعه در گرو آن است و اساس و پایه و دلیل و راه نما براى دیگر فریضه هاى شرعى است، ساكت دانست؟![2]
بى گمان، قرآن انسان را به بهترین راه ها هدایت مى كند و طبق گفته ى پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله)در حدیث پیش گفته، انسان در تاریكى و ظلمانیّت فتنه هاى مختلف كه شاخص ترین آنها فتنه هاى سیاسى و مسئله ى قدرت و حاكمیّت است، باید به قرآن مراجعه كند و از او استمداد نماید.
تأمّل و ژرف اندیشى در آیات وحى، این واقعیّت را آشكار مى سازد كه قرآن ره نمودهاى مهم و ارزنده اى را در باب سیاست و حاكمیّت و شرایط مشروعیّت آن و ویژگى هاى افرادى كه شایسته ى احراز پیشوایى مسلمانان هستند، ارائه نموده است كه تفصیل آن را از منابعِ دست اوّل قرآنى مى توان سراغ گرفت; مثلا قرآن كافران را از این كه بتوانند زمام دارى و رهبرى جامعه ى اسلامى را بر دوش گیرند، ممنوع مى سازد:
و یا قرآن اطاعت و فرمان بردارى از فاسقان و گناهكاران را ممنوع ساخته و به مسلمانان اجازه ى فرمان بردارى از ایشان را نمى دهد:
بنابراین، ولایت به فاسد و فاسق نمى رسد و والى و حاكم سیاسى مسلمانان باید از خصلت عدالت و اجتناب از گناه برخوردار باشد.
در این میان، قرآن یكى دیگر از شرایط پیروى و اطاعت از دیگران را، آگاهى كافى و اطلاع دقیق از حق مى شمرد:
این آیه، بر مبناى درك فطرى انسان ها، عقل و وجدان عمومى بشریّت را مورد خطاب قرار مى دهد و از آنان مى پرسد: شما چه كسى را مى خواهید راهبر خویش قرار دهید تا به دنبال او راه بیفتید و از فرمان او پیروى كنید؟ كسى كه ـ چون راه حق را نمى شناسد ـ براى یافتن مسیر درست باید دست نیاز به سوى دیگرى بگشاید؟ یا آن فردى كه راه را یافته است و بدون نیاز به دیگران، توان هدایت به سوى حق را دارا مى باشد؟ این پرسشى است كه قرآن كریم از فطرت انسان ها دارد و پاسخ آن را هر انسانى كه به فطرت خویش توجّه كند، مى یابد و نیازى به استدلال و برهان ندارد.
این آیه ى شریفه در زمینه ى ولایت و حاكمیّت سیاسى مطرح مى شود. در آنجا هم به حكم آن كه مردم و شهروندان باید از الزامات سیاسى و حكومت پیروى كنند و دستورات آن را محترم شمرند، قابل جریان است. طبق این آیه، در مقام مقایسه و سنجش دو فردى كه از نظر ویژگى هاى لازم براى ولایت و رهبرى، مثل كفایت و مدیریّت، هیچ كاستیى ندارند، اما یكى داراى فقاهت است (این توان را دارد كه با مراجعه ى مستقیم به كتاب و سنّت حكم و فرمان الهى را استنباط كند و طبق قانون الهى جامعه را اداره كند) و دومى فاقد آن است (براى فهم حكم خداوند، از مراجعه ى مستقیم به كتاب و سنت ناتوان است و باید سراغ مجتهدان برود و از آنها استمداد بطلبد) كدام یك باید عهده دار ولایت شود؟ و خداوند به رهبرى و امامت كدام یك رضایت دارد؟ آیا جز آن است كه تنها فرد اول كه مى تواند مسیر هدایت را خودش بشناسد و ارائه دهد، باید عهده دار ولایت گردد و دیگرى حقّ دخالت در این حیطه را ندارد؟ در حقیقت، در این موارد، امر دایرمدار حق وباطل و صواب و فساد است; اگر پیروى از فرد اول باشد، به حكم فطرت، راه صواب و حقّ پیموده شده و اگر دومى امام و پیشوا قرار گیرد، راه باطل و فساد طىّ شده است و مورد عتاب قرآن قرار مى گیرد كه (فما لكم كیف تحكمون؟).
نظیر این آیه، كه علم به دین و آگاهى از شریعت را ملاك مشروعیّت و اطاعت قرار مى دهد، آیه ى دیگرى است كه از زبان حضرت ابراهیم(علیه السلام)به سرپرست خود، آزر نقل شده است:
طبق این آیه ى شریفه، وجوب تبعیّت و پیروى منوط به علم حضرت ابراهیم(علیه السلام)مى باشد. در این آیه به علت و سبب پیروى اشاره شده است كه البتّه متكّى به حكم فطرت و وجدان انسانى است، لزوم رجوع جاهل به عالم و دانشمند و پیروى از او، كه در هر زمینه اى، از جمله در زمینه ى ولایت و حاكمیّت سیاسى مطرح است.
جامعه ى اسلامى كه قوانین كتاب و سنّت را خاصّ سعادت و تعالى خود مى داند، براى اجراىِ دقیق مقرّرات شریعت، باید به دنبال فردى راه بیفتد كه از این مقرّرات آگاهى دارد و اهل تقلید در آنها نیست; چون مقلّد، كسى است كه نیاز به راه نمایى و هدایت مرجع خود دارد. علم و فقاهت در این زمینه موضوعیّت دارد و در حقیقت، تمام مردم باید علم و دین شناسى را ملاك تبعیّت قرار دهند و براى آن كه گرفتار گمراهى نشوند و به صراط مستقیم هدایت شوند، باید به دنبال علم حركت كنند و جاهلان به كتاب و سنّت را امام و پیشواى خود قرار ندهند[7].
بنابراین، طبق آیات قرآن، كسى باید عهده دار ولایت و زمام دارى مسلمانان شود كه شرایطى، مثل مسلمان بودن، عدالت، كفایت، مدیریّت و فقاهت را داشته باشد.
-------------------------------------------------------------------------------- پاورقی : [1]ـ كلینى، اصول كافى، ج 2، ص 599، كتاب فضل القرآن، ح 2; سید محمد حسین طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 1، ص 12. [2]ـ در روایات زیادى به جایگاه و منزلت حسّاس امامت و ولایت و رابطه ى آن با سایر فرایض شرعى اشاره شده است، از جمله زراره از امام باقر(علیه السلام) نقل كرده است: «بنى الاسلام على خمسه اشیاء، على الصلوه والزكوه والحج و الصوم و الولایه، قال زراره فقلت واىّ شىء من ذلك افضل؟ فقال: الولایه افضل، لانها مفتاحهنّ و الوالى هو الدلیل علیهنّ; اسلام بر پنج پایه ى: نماز، زكات، حج، روزه و ولایت استوار است و برترین این پنج پایه، ولایت است; زیرا كلید چهار ستون دیگر است و زمام دار و حاكم، راه نما به سوى آنهاست». وسائل الشیعه، ج 1، ابواب مقدّمات العبادات، باب 1، ح 2. [3]ـ سوره ى نساء (4) آیه ى 141. [4]ـ سوره ى شعراء (26) آیه ى 151 و 152. [5]ـ سوره ى یونس (10) آیه ى 35. [6]ـ سوره ى مریم (19) آیه ى 43. [7]ـ ر.ك: سید محمد حسین حسینى تهرانى، ولایت فقیه در حكومت اسلام، ج 2، ص 153ـ168. مصطفى جعفرپيشه فرد - مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه
منبع : سایت اندیشه قم
[ شنبه 26 فروردين 1391
] [ 19:35 ] [ علی امیری ]
[ مسلما در میان امتی كه در مسیر رشد گام برمی دارند وجود رهبری با شرایط مورد اشاره از وجه مقبولیت برخوردار خواهد بود و مقبولیت او زمینه اقتدار و بسط ید وی را برای اداره جامعه اسلامی بدنبال خواهد داشت.
در اینجا سوالی مطرح می شود كه شاید در كتابها و مقالاتی كه درباب رهبری و ولایت فقیه از سوی اندیشمندان اسلامی نوشته شده است كمتر به آن پرداخته شده است. و آن سوال این است كه چه تضمینی وجود دارد كه مردم و یا حتی نمایندگان آنها ( خبرگان ) در امر كشف مصداق رهبری با احتمال هر چند ضعیف دچار اشتباه نشوند؟ اهمیت قضیه از آنجا ناشی می شود كه در صورت وقوع آن چنین ولایتی در طول ولایت الهی قرار نخواهد گرفت و عواقب ناشی از چنین اشتباهی برای نظام اسلامی و مردم سنگین خواهد بود. شیخ مفید در كتاب المقنعه می نویسد: " كسی كه به دلیل جهل به احكام ( فقدان فقاهت ) و عدم توانایی بر اداره امور مردم كه به او واگذار شده شایستگی ولایت را نداشته باشد حق ندارد این مسیولیت را بپذیرد و با تكلف آن را اعمال كند زیرا در این صورت او معصیت كار و از ناحیه صاحب امر غیر ماذون است. چون همه ولایت ها به او برمی گردد."(10)
"وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ " (كسانیكه در راه ما تلاش می كنند قطعا آنها را به راههایمان هدایت می كنیم و همانا خداوند قطعا با نیكوكاران است.) و چنین مردمی كه در مسیر حق گام بر می دارند نصرت و یاری خداوند شامل حالشان می شود.(ان تنصر الله ینصركم)(13)
" ... وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْكَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِیراً وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیز _ الَّذِینَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ "
نمونه بارز این وعده های الهی را می توان در اواخر عمر و دوره رهبری امام خمینی(ره) مشاهده كرد كه با وجود اینكه حتی مجلس خبرگان رهبری آقای منتظری را بعنوان قائم مقام رهبری و ولی فقیه بعدی تعیین كرده بود اما عملا چنین نشد و مجموعه ای از حوادث و الطاف آشكار و پنهان الهی دست بدست هم داد تا آیه الله خامنه ای بعنوان رهبر انتخاب شود.
در پایان این مقاله تذكر این نكته ضروری است ؛ كه این تضمین الهی برای ادامه نصرتش بی حد ومرز نیست؛ بلكه مشروط و تا موقعی است كه مردم در مسیر حق و رضایت "..یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ.."(16) اهل توبه و انابه "..وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ " (17) ایمان ، اتكال بخدا " فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ بِاللّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَیَهْدِیهِمْ إِلَیْهِ صِرَاطاً مُّسْتَقِیماً " (18) وعمل صالح باشند . (19)
منابع :
[ شنبه 26 فروردين 1391
] [ 19:31 ] [ علی امیری ]
[
1- الذين يومنون بالغيب..
[پرهيزکاران] کساني هستند که به غيب ايمان مي آورند... (سوره بقره ، آيه 3) تأويل «بالغيب» قيام امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است. (کمال الدين - بحارالانوار ج 51 ص 53) 2- ... فاستبقوا الخيرات اينما تکونوا يات بکم الله جميعاً.... در نيکي کردن بر يکديگر سبقت گيريد. هرجا که باشيد خداوند شما را گرد مي آورد. (سوره بقره : آيه 148) تأويل «بکم» امام زمان عجل الله تعالي فرجه شريف و ياران اوست. (غيبت نعماني - بحارالانوار ج 51 ص 58) 3- اقتربت الساعة و انشق القمر. رستاخيز نزديک شد و ماه دوباره گرديد. (سوره شريفه قمر : آيه 1) تأويل «الساعة» ظهور امام زمان - عجل الله تعالي فرجه شريف - است. تفسير علي بن ابراهيم / بحارالانوار، ج 51، ص 49. 4- يعرف المجرمون بسيماهم .. تباهکاران را به نشان صورتشان مي شناسند. (سوره شريفه الرحمن / آيه 41) تأويل «يعرف المجرمون» امام زمان - عجل الله تعالي فرجه شريف - است که تبهکاران را به نشان صورتشان مي شناسد. (غيبت نعماني / بحارالانوار، ج 51، ص 59.) 5- هل اتيک حديث الغاشيه . آيا داستان غاشيه (پوشنده) به تو رسيده است. (سوره شريفه غاشيه / آيه1) تأويل «الغاشيه» امام زمان - عجل الله تعالي فرجه شريف - است (ثواب الاعمال / بحارالانوار - ج 51، ص 50.) 6- والفجر، وليال عشر و الشفع و الوتر. سوگند به سپيده صبح ، و سوگند به شبهاي دهگانه و سوگند به جفت و طاق (سوره شريفه فجر آيه 1 -3) تأويل «الفجر» امام زمان - عجل الله تعالي فرجه شريف - است. (تفسير البرهان- ج 4، ص 457.) 7- والنهار اذا تجلي. سوگند به روز آن گاه که آشکار شود. (سوره شريفه ليل: آيه 2) تأويل «النهار» امام زمان - عجل الله تعالي فرجه شريف - است. (تفسير علي بن ابراهيم - بحارالانوار ، ج 51، ص 49) 8- تنزل الملئکه و الروح فيها باذن ربهم من کل امر در شب قدر فرشتگان و روح به اجازه ي پروردگارشان براي انجام کارها نازل مي شوند. (سوره شريفه قدر / آيه 4) تأويل «تنزل الملئکه و الروح» نزول آنها بر امام زمان - عجل الله تعالي فرجه شريف - است. (تفسير البرهان - ج 4، ص 488) 9- سلام هي حتي مطلع الفجر. تا طلوع بامداد همه سلام و درود است . (سوره شريفه قدر / آيه 5.) تأويل «مطلع الفجر» زمان ظهور امام زمان - عجل الله تعالي فرجه شريف - است. (تفسير البرهان - ج 4، ص 487.) 10- والعصر ، ان الانسان لفي خسر. سوگند به زماني که آدمي در زيان است. (سوره شريفه عصر / آيه 1 -2) تأويل «والعصر» زمان ظهور امام زمان - عجل الله تعالي فرجه شريف - است. (تفسير البرهان - ج 4، ص 504) /خ [ شنبه 26 فروردين 1391
] [ 19:29 ] [ علی امیری ]
[ [ چهار شنبه 23 فروردين 1391
] [ 19:20 ] [ علی امیری ]
[ [ چهار شنبه 23 فروردين 1391
] [ 19:19 ] [ علی امیری ]
[ [ چهار شنبه 23 فروردين 1391
] [ 19:19 ] [ علی امیری ]
[ [ چهار شنبه 23 فروردين 1391
] [ 19:18 ] [ علی امیری ]
[ [ چهار شنبه 23 فروردين 1391
] [ 19:17 ] [ علی امیری ]
[ |
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |